architecture نويسندگان یک شنبه 3 آذر 1392برچسب:, :: 22:57 :: نويسنده : mostafa.rahmanzadeh
گرایش های معماری
معماری بر پایه کشور ◄ شرکتهای معماری بر پایه کشور (۵ ر)
◄ معماری آرژانتینی (خالی)
◄ معماری ایالات متحده آمریکا (۵ ر، ۱۲ ص)
◄ معماری استرالیا (۳ ر)
◄ معماری اتریش (۷ ر، ۱ ص)
◄ معماری اردنی (خالی)
◄ معماری اسرائیلی (۱ ر)
◄ معماری انگلستان (۴ ر، ۳ ص)
◄ معماری ایتالیایی (۶ ر، ۳ ص)
◄ معماری ایرانی (۱۱ ر، ۲۳۵ ص، ۱۰ پ)
◄ معماری ترکیه (۴ ر، ۳ ص)
◄ معماری جمهوری چک (۱ ر)
◄ معماری چین (۱ ر، ۴ ص)
◄ معماری چینی (خالی)
◄ معماری دانمارکی (۳ ر، ۱ ص)
◄ معماری ژاپن (۷ ر، ۷ ص)
◄ معماری سوئیس (۵ ر)
◄ ساختمانها و سازهها بر پایه مکان (۹ ر)
◄ معماری عراقی (خالی)
◄ معماری فرانسه (۶ ر، ۱ ص)
◄ معماری کانادا (خالی)
◄ معماری لهستان (۲ ر)
◄ معماری لبنانی (۱ ر)
◄ معماری مالزی (۱ ر)
◄ معماری مصر (۱ ص)
◄ معماری اتحاد جماهیر شوروی (۲ ر، ۲ ص)
◄ معماری بر پایه دوره بر پایه کشور (۲ ر)
◄ معماری بریتانیا (۶ ر)
◄ معماری بریتانیایی (۱ ر، ۱ ص)
◄ معماری بیزانتین (۲ ر، ۴ ص)
◄ معماری جمهوری آذربایجان (۱ ر، ۲ ص)
◄ معماری سلجوقی (۵ ص)
◄ معماری عثمانی (۳ ر، ۲۵ ص)
◄ معماری کره (۲ ر)
◄ معماری نروژ (۳ ر)
◄ معماری هلندی (۲ ر)
◄ معماری هند (۲ ر، ۶ ص)
◄ معماری یونان (۳ ر) منبع : http://fa.wikipedia.org/
یک شنبه 3 آذر 1392برچسب:, :: 22:44 :: نويسنده : mostafa.rahmanzadeh
واژه «معماری» در زبان عربی از ریشهٔ «عمر» به معنای عمران و آبادی و آبادانی است و «معمار» ، بسیار آباد کننده. در زبان فارسی برابرهایی گوناگونی برای آن آمدهاست مانند : «والادگر» ، «راز» ، «رازیگر» ، «زاویل» ، «دزار» ، «بانی کار» و «مهراز». مهراز، واژهای است که از «مه» + «راز» درستشده و مه برابر مهتر و بزرگ بنایان است. بنابراین از دو بخش « مه » ، بهمعنای بزرگ و «راز» بهمعنای سازنده درست شدهاست. این واژه برابر مهندس معمار به تعبیر امروزی است. در زبان لاتین نیز واژه «architect» از دو بخش archi به معنای سر، سرپرست و رئیس و tecton به معنای سازنده درست شده که کاملاً همتراز با واژه مهراز می باشد. مفهوم دقیق واژه معماری ریشه در واژه یونانی archi-tecture به معنای ساختن ویژه دارد, ساختنی که هدایت شده و همراه با آرخه باشد. آرخه(arkhe)از فعل آرخین(arkhin) به معنای هدایت کردن و اداره کردن است. منبع :http://sepanta106.persianblog.ir/post/34
WIKIPEDIA معماری (به انگلیسی: Architecture) یا مهرازی هنر و فن طراحی و ساختن بناها، فضاهای شهری و دیگر فضاهای درونی و بیرونی برای پاسخ همآهنگ به نیازهای کارکردی و زیباشناسانه است. باید معماری را از مهندسی سازه و ساخت و ساز متمایز ساخت. گرچه بسیاری از بناها (نظیر خانهها و مکانهای عمومی) کاملا در حیطهٔ دانش معماریست، برخی سازهها و بناهای دیگر (مثل یادمانها، پلها، کارخانهها و غیرو) وجود دارند که در مرزی بین معماری و مهندسی یا معماری و هنر قرار میگیرند.
بسگونهگی معماری هر فرهنگ دارای معماری مختص به خود است.[۱] دورافتادهترین قبایل نیز چادرها، کلبهها، تزیینات و شیوهٔ مجتمعسازی مربوط به خود را دارند. شکل نهایی معماری هر فرهنگ و تمدن نتیجهٔ عوامل اقلیمی (آب و هوا، پستیها و بلندیها و مصالح موجود)، پیشرفتهای تکنیکی، وجود نیروی کار و نهادهای اجتماعی، عقاید مذهبی و نظریههای علمی است. با این حال برخی عوامل در بیشتر جوامع وجود دارند. عواملی که معمولا با نیازهای بدن انسان مرتبطند. محافظت در برابر اتفاقات هواشناختی، مقیاس خاص عناصر معماری -در تناسب با بدن انسان-، منبع گرما، مکان مناسب برای دخیره غذا و پیشبینی نیازهای بهداشتی از عواملیند که در فرهنگهای مختلف وجود دارند. ولی هر فرهنگ با توجه به اولویتهایش، رابطهاش با طبیعت و درکش از بدن انسان به این نیازها پاسخ میدهد. معماری و هنر
ارکستر فیلارمونیک والت دیزنی اثر فرانک گری معماری یک هنر اجتماعیست.[۲] معماران گاه بناهایی را با ایدههای شخصی طراحی میکنند و حتی میسازند، ولی بیشتر ساختمانها با توجه به نیازهای اجتماعی طراحی میشوند. معمولا از معماران انتظار میرود که یک ساختمان مشخص را در یک مکان مشخص طراحی کنند. در روند ساخت یک ساختمان افراد زیادی درگیر میشوند؛ به مقدار زیادی سرمایه و منابع و به تخصصهای دیگری به جز معمار نیاز است. همچنین قوانین و آییننامههای ساختمانی تصمیمگیریهای معمار را محدود میکنند. در طراحی یک ساختمان معمار تصمیمگیرندهٔ نهاییست؛ ولی خواست جامعه، قوانین و درخواستهای کارفرما بر تصمیمهای او اثر میگذارند. اتفاقی مشابه نیز در مورد ظاهر و نمای ساختمانها میافتد. حتی امروزه که از تجربههای جدید و ناآشنای ظاهری استقبال میشود، در بسیاری از شهرها به ویژه شهرهای تاریخی مقرراتی وجود دارد تا ساختمانهای جدید در قالب شهری جا بیافتند و از یک زبان مشترک ظاهری پیروی کنند. گرچه محدودیتهایی که توسط عوامل بیرونی بر تصمیمگیری معمار اثر میگذارد در میان بیشتر معماران یک واقعیت پذیرفته شدهاست، ولی در تاریخ معمارهای مهم و معروفی نیز وجود داشتهاند که بر روی کاغذ و بدون توجه به نیازهای جامعه یا حتی قوانین فیزیک کار کردهاند؛ مانند جیوانی باتیستا پیرانسی و آنتونیو سنت-الیا. این نوع معماران گاه به تمسخر معمار کاغذی نامیده میشوند.[نیازمند منبع] با این همه نباید خواست اجتماع را به دیدهٔ یک مانع در برابر اهداف هنرمندانهٔ معمار نگریست. بیشتر معمارها به این درخواستها به عنوان شرایط طبیعی یک مسیر هنری نگاه میکنند.
معماری و مهندسی همانگونه که معماری رابطهای مشخص با هنرهای زیبا دارد، رابطهٔ مشخصی هم با مهندسی دارد. معمار میتواند نقش یک مهندس را بازی کند اما نباید فراموش شود که هر یک از این دو حرفه تعریف مشخصی دارند. بیشتر ساختمانهای تاریخی که مورد تحسین واقع شدهاند به دست اشخاصی ساختهشدهاند که هم معمار و هم مهندس بودهاند. هر بنا نیاز به پیشبینیهای تکینیکی دارد که کار مهندس است. در حالیکه معمار علاوه بر دیدن این نیازها، باید فراتر رود و معنا، حس یا ایدهای را منتقل کند. برای مثال یک بنای مذهبی مثل کلیسا باید بیان کنندهٔ یک نظم کیهانی، منتقلکنندهٔ احساس ایثار و حتی آموزشدهندهٔ ایمان و فلسفهٔ مذهبی از لابلای ریختها و تزیینات باشد. یک ساختمان حکومتی هم باید دارای شخصیت خاص باشد و بازدیدکنندگان (یا شهروندان) را به یک رفتار مورد انتظار وادارد. خانهها نه تنها عملکردی و ایمن بلکه باید دارای شخصیتی گرم و خانگی باشند. این اهداف و سیاستها توسط فرهنگ یا حتی خود شخص سازنده تعریف میشوند و در حوزهٔ کاری معمار (و نه مهندس) قرار دارند. برخی معماران[۳] بارها عنوان کردهاند که یک بنای کارکردی و ایستا ذاتا زیبا و مطلوب است و معماری باید تنها به عنوان شاخهای از مهندسی شناخته شود. با این همه این دیدگاه منتقدان بسیاری دارد و بناهای کمی واقعا با در نظر داشتن این تئوری طراحی و ساخته میشوند. ویترویوس: ایستایی، کارایی، زیبایی
ویترویوس کتاب "درباب معماری" به امپراتور آگوستوس تقدیم میکند. حدود ۲۰ سال قبل از میلاد، ویترویوس معمار رومی چیزی را که امروز نخستین کتاب باقیمانده در باب معماری شناخته میشود را نوشت. این کتاب به عنوان تنها نوشته دربارهٔ معماری یونان و روم باستان از اعتبار والایی در میان معماران بهرهمند بوده و برای قرنها ماخذ اصلی بیشتر نظریههای معماری به شمار میرفتهاست. در این کتاب ویتروویوس کیفیتهای لازم معماری را در سه ردهٔ اصلی ایستایی (به لاتین: firmitas)، کارایی (به لاتین: utilitas) و زیبایی (به لاتین: venustas) تقسیمبندی کرد. این ردهبندی برای قرنهای زیادی بین معماران کاملا پذیرفته شده بود. هر کدام از این عبارتها به اشکال گوناگون ترجمه و تفسیر شدهاند؛ معنای آنها در طول زمان تغییر کرده و اهمیت آنها به چالش کشیده شدهاست تا جایی که برخی پیشنهاد کردهاند یکی از این سه کیفیت میتواند نتیجهٔ طبیعی دوتای دیگر باشد.[۴] با این همه این سه کیفیت برای قرنها اصول معماری و به ویژه معماری غربی را تبیین کردهاند و هنوز از آنها به عنوان چارچوبی برای بررسی خوب یا بد بودن معماری استفاده میشود. ایستایی ایستایی روشنترین مشخصه از بین سه عبارت ویتروویوس است. هر بنا بایستی ایستا باشد: وزن خود، بارهای زنده، نیروهای زلزله و باد و دیگر نیروها -که قابلیت تخریب ساختمان را دارند- را مهار کند. انتظار میرود یک بنای خوب ایستایی لازم و کافی را با به کار بردن مصالح و شیوهٔ ساخت مناسب و بدون هدر دادن بیمورد منابع تامین کند. در نظر ویتروویوس، ایستایی شامل معنای پایداری (به لاتین: Peranitas) نیز بودهاست. بناها باید قابلیت عمر طولانی (چندین قرن در برخی موارد) را داشته باشند. این معنا امروز تغییر یافتهاست. به عنوان مثال بناهای موقتی و قابل جابجایی در بسیاری از موارد معماری خوب به شمار میرود. از سوی دیگر به نظر میرسد برای سازههای موقتی و قابل جابجایی بایستی معیارهای پایداری دیگری جدیدی در نظر گرفت. حتا یک بنای موقتی که تنها یکبار مورد استفاده قرار میگیرد و سپس تخریب میشود باید قابل بازیافت باشد و ازین لحاظ با اصول و محدودیتهایی در طراحی مواجهاست. ایستایی یک بنا به مصالح و شیوهٔ ساخت آن بستگی دارد. تفاوتی بنیادین را در ساخت جرزهای باربر به وسیلهٔ روی هم قرار دادن بلوکها (سنگی، خاکی یا مصالح دیگر) و استفاده از قابها یا اسکلتهایی که با عناصر غیر باربر پوشیده میشود میتوان مشاهده کرد. در تاریخ معماری غرب معمولا روش اول روش غالب ساخت بودهاست. در معماری ژاپنی، معماری چینی و معماری عشایری روش دوم بیشتر مشاهده میشود. در ایران، تا پیش از حملهٔ اسکندر و در شیوهٔ معماری پارسی با الهام از معماری تمدن اورارتو شیوهٔ دوم رواج بیشتری داشتهاست که این را میتوان در تخت جمشید ناظر بود. از شیوهٔ معماری پارتی به بعد، در دوران ساسانیان با الهام از معماری عیلام و در معماری دوران اسلامی، روش اول تبدیل به روش رایج ساختوساز شد. در یک ردهبندی دقیقتر میتواند مصالح ساختمانی را دستکم در پنج رده تقسیم کرد. همچنین میتوان چهار روش بنیادین در ساخت را نام برد. کارایی کارایی یک بنا شامل عملکرد (به انگلیسی: Function) و همچنین نقش آن به عنوان پناهگاهاست. عملکرد یک ساختمان تاثیر عمیقی بر شکلگیری فضاهای مختلف و اندازه و ریخت آنان میگذارد. نقش پناهگاهی نیز گاه روی جهتگیری و شکل ساختمان اثر گذار است، ولی بیشترین اثر آن را در پوستهٔ ساختمان - حد فاصل آن با فضای بیرون- میتوان مشاهده کرد. نقش پناهگاهی یک ساختمان بر روی سیستمهای مکانیکی درون ساختمان هم اثرگذاری ویژهای دارد. مفهوم عملکرد بیش از آنکه به نظر میرسد مورد مناقشهٔ منتقدان بودهاست.[۵] بحث در مورد عملکردگرایی (نظریهای که بیان میدارد ریخت یک معماری میتواند تنها با توجه به عملکردش ساخته شود) ایدهٔ محوری معماری قرن بیستم بود. در برخی موارد منتقدان پست مدرنیست معماری عملکردگرا را با معماری مدرن یکی دانستهاند -و هر دو را رد کردهاند-. امروزه عملکردگرایی معمولا یک تفکر ارتجاعی و متعلق به گذشته تلقی میشود و حتا گفته میشود نمیتوان بنایی را یافت که تنها با توجه به عملکردش شکل گرفته باشد. با این همه از کتابهای راهنمای عملکردگرایی چون اطلاعات معماری نویفرت به وفور در تمرینها و مدارس معماری استفاده میشود. عملکردگرایی در طراحی کارخانهها و خانهسازیهای انبوه اصالت خاصی یافت. در کارخانهها، هدف چیدمان فضاها با توجه به روند تولید، کاهش جابجاییها و در نهایت افزایش بهرهوری موجب این اتفاق شد. در مورد خانهسازی مساله، ساخت خانههای انبوه، ارزان و باکیفیت بود. با برنامهدهی فضا با توجه به عملکرد میشد بهینهترین اندازهٔ لازم برای هر اتاق را به دست آورد و بنابرآن خانههایی حداقلی ساخت. با ارزانتر شدن هزینهٔ و کاهش مدت زمان ساخت، امکان ساخت خانههای بیشتر فراهم میآمد. این مساله در میانهٔ دههٔ ۱۹۲۰ -که کمبود خانه یک مشکل حاد بود- مورد توجه معماران اروپا (به ویژه معماران آلمانی) قرار گرفت و باز پس از جنگ جهانی دوم به عنوان یک مساله مهم مطرح شد. در دهههای ۱۹۵۰ و ۱۹۶۰ با افت نیاز به خانهسازیهای انبوه، عملکردگرایان به تدریج مورد انتقاد قرار گرفتند. عمدهٔ محورهای انتقاد از عملکردگراها آثاز مخرب روانشناختی - و جامعهشناختی وقتی که بحث شهرسازی پیش میآید- و زیبایی شناسی ضعیف این نوع معماری است. در یک نگاه تاریخی میشود گفت عملکرد -با تعاریف مدرنیستها- اثر کمی بر ریختشناسی معماری داشتهاست. ساختمانها را میتوان با توجه به عملکردشان به ساختمانهای مذهبی، حکومتی، اقامتی، تولیدی، آموزشی، تفریحی و غیرو ردهبندی کرد. ولی نمیتوان به آسانی پذیرفت که شکل یک ساختمان بر اثر عملکرد آن ساخته میشود. یک خانه با نیاز به خوابیدن، پخت و پز، ذخیرهٔ غذا و گاهی کارکردن تعریف میشود ولی مفهوم خانواده و روابط بین زن و مرد نیز بر ریخت آن تاثیر به سزایی دارد. امروزه این یک اصل پذیرفته شدهاست که در همهٔ فرهنگها فضای داخلی خانه در به شکل مردانه یا زنانهاست و روابط بین این دو نوع فضا، یک عامل بنیادی در برنامهدهی معماری به شمار میرود. زیبایی
برخی تعریفهای معماری معماری بر سه قسم است. یکی ساخت بناها و دیگری ساخت ساعتها و سوم ساخت ماشینآلات. بناها خود بر دو نوعند: بناهایی که برای استفاده همگان و استحکام بخشیدن به شهرها در مکانهای عمومی ساخته میشوند و بناهایی برای استفادهٔ شخصی افراد.(...) هر سه اینها باید با توجه به دوام ٰ راحتی استفاده و زیبایی ساخته شوند ویتروویوس، تقریبا ۲۰ سال قبل از میلاد معماری چیست؟ فرم مجسم اصیلترین اندیشههای انسانی! شوق او! انسانیت او! ایمان او! دین او! این چیزیست که روزی معماری بود. والتر گروپیوس، ۱۹۱۹[۶] وظیفهٔ معماری برقرار کردن ارتباط حسیاست به وسیلهٔ مصالح خام. لوکوربوزیه، ۱۹۲۳[۷] معماری بازی احجام است در زیر نور. لوکوربوزیه، ۱۹۲۳[۸] معماری ارادهٔ سالیان است که در زبان فضایی بیان میشود. میس واندر روهه، ۱۹۲۳[۹] معماری موسیقی جامد است. معماری ردپای زمان است بر فضا. منبع :http://fa.wikipedia.org
معماری؛ شامل تمام محیط فیزیکی است که زندگی بشر را در بر می گیرد و تا زمانی که جزئی از دنیای متمدن بشمار می آییم، نمی توانیم خود را از حیطهٔ آن خارج سازیم، زیرا که معماری عبارت از مجموعه اصلاحات و تغییراتی است که به اقتضای نیازهای انسان، بر روی کرهٔ زمین ایجاد شدهاست که تنها صحراهای بی آب و علف از آن بی نصیب ماندهاند. ما نمی توانیم تمام منافع خود را در زمینه معماری در اختیار گروه کوچکی از مردمان تحصیل کرده بگذاریم و آنها را مامور کنیم که برای ما جستجو کنند، کشف کنند، و محیطی را که ما باید در آن زندگی کنیم شکل دهند و بعد ما آن را ساخته و پرداخته تحویل بگیریم و سپس شگفتزده شویم که ویژگی و کارکرد آن چیست. بعکس این بر ماست که هر یک، بنوبه خود ترتیب صحیح بوجود آمدن مناظر سطح کره زمین را سرپرستی و دیدبانی کنیم و هر یک از ما باید از دستها و مغز خود، سهم خود را در این وظیفه ادا کند. معماری بازی استادانه و درست اشکال در زیر نور است. _دکتر صارمی: آثار معماری مجسمه های بزرگ کره زمین اند. _بهرام شیر دل: فکر من در معماری و شهر سازی ،قابل انعطاف کردن فضاهاست.به گونه ای که جوابگوی تفاوتهای بیشماری باشد.انسان با گذشت زمان،افکار و خصوصیاتش تغییر می کند،معماری نیز باید اینچنین باشد _کامران افشارنادری : معماری انتظامی است با طبیعتی پیچیده که مباحث مختلف از فلسفه و جامعه شناسی تا ریاضیات و تکنولوژی در آن مطرح می باشند.معماری به دلیل ارتباط مستقیم با زندگی عینی انسان ها، مملو از عناصر و فضاهایی است کهدارای معنای عمیق فرهنگی و القا کننده احساساتی بسیار قوی می باشد. معماری بحث طراحی فرم است و نیازمند آن است که بین تأثیرات لحظه ای حسی و ادارک پایدار فضای هستی، تعادل برقرار کند. معماری هنر به نظم آوردن فضا است _ سید هادی میرمیران : معماری رد زمان است بر فضا . معماری فقط فضاست . حجم هم فضاست . حجم را اگر از بیرون نگاه کنیم یک نوع فضا می شود . ما معماری را با حجم می بینیم و با فضا درک می کنیم . _حسین سلطان زاده: _منصور فلامکی: معماری یک پدیده ایست که برای زاده شدنش بذری لازم است و برای پروراندنش باید تغذیه شود،به هرکجا زاده شود،به رنگ خاک و به طعم آب همانجا در می آید و با گذر زمان میمیرد و اگر دگرگون نشود،به تعالی نمی رسد. و در حقیقت امر،معماری می تواند ترجمان اندیشه ها و سلیقه ها و نیازهای انسانی شناخته شود که در لحظه ای خاص در زندگی دست به گل برده وبا آفرینش شکلی معین ،به بیانی مطلق ،به همان روزی که ساخته سخن گفته است. _داراب دیبا: *معماری همیشه آینة انسان و آرزوهایش بوده است.* زبان بیان معماری های جهان بر هندسه استوار است. * معماری در بخش دریافت وجودی خود (احساس و ادراک انسان از معماری) نیاز به مقدماتی دارد که هندسه از طریق جاگذاری تناسبات کوچک و بزرگ نسبت به مکان و مرکز معین ضمن رشد اعداد آن را فراهم می کند.* در معماری تعادلی موزون، بین ساختمان و محیط طبیعی آشکار است و همانند یکی از موجودات طبیعت با آن همنفس و همدلی صورت گرفته است.* معماری، انتقال دهنده معنی است و نه شکل. _داراب دیبا : در شکل گیری معماری های جهان بدون شک ارزشهای فنا ناپذیر و جاویدان حضور دارند که فصل مشترک آن موجودیت انسان در زمین و جهان بینی اوست. * مفاهیم و اصول معمای در طول تاریخ با فرهنگ یک سرزمین انتقال یافته و تسری می یابند. * معماری دارای دو رکن اصلی فرهنگی و علمی است و هرگاه در سیر زمان یکی از ارکان سست و ضعیف گردد، نتیجه حاصله ناکافی و ناتمام رشد می نماید. در این رشته (معماری) علم مهندسی و احساس خلاق، دو بال اساسی ابداع اثر بوده و احاطه و تسلط و توجه به هر زمینه از ضروریات پایه این علم و هنر می باشد. * اثر معماری برخوردار از روح و فرهنگ یک سرزمین، در تجلی کالبدی خود پیام آور بسیاری از عوامل محیطی پنهان جامعه بوده و در بیانی انتزاعی در ترکیبات هندسی و فضایی معمای، انتقال دهنده، معنویت اصالت و حقیقت وجودی خود، همانند هنرهای دیگری باشد که انسان در برابر و به هنگام دریافت آن به مقام والای فرهنگی خود ارتقا می یابد :لطیف ابوالقاسمی معماری بازتاب اندیشه ها و مباحث انسانی است. _عبدالحسین نقره کار: (تعریف اجمالی): ساماندهی فضا،متناسب بانیازهای مادی و روحی انسانها. (تعریف تشریحی): باز آفرینی و ساماندهی فضا،با عوامل مادی و صوری،متناسب با نیازهای مادی و روحی انسانها و در جهت صیرورت آنها. _دکترنوحی: منظور از معماری در حال حاضر عبارتست از اشغال فضا بوسیله ی بناها و ملحقات ابنیه یا ایجاد هویت در فضا بوسیله بناها و ملحقات آن یا ساماندهی فضای زیست، که طبق این تعریف رشته ایست هنری،علمی،فنی و انسانی بطوری که با تمام این رشته ها سر و کار داشته،آگاهانه و غیر آگاهانه که در رابطه و تأثیر متقابل با آنها واقع می شود،یعنی تمام مقوله ها و امور فوق الذکر در جریان سیر تحولات اجتماعی تأثیر آگاهانه و غیر آگاهانه خود را روی ساماندهی فضای زیست به جاگذاشته ومتقابلاً فضای زیست بطور مستقیم و غیر مستقیم روی سایر امور اثر می گذارد.لهذا کار طراحی با تمام امورو مقوله ها و مباحث علمی ، هنری (فلسفی)و فنی سر و کار داشته است. GetBC(5);
صفحه قبل 1 صفحه بعد
پيوندها
تبادل لینک
هوشمند
|
|||||||||||||||||
|